اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۹

بیو ا. ت

مامانم با ناراحتی گفت: عیب نداره عزیزم گریه نکن! کار بهتر برات پیدا میکنیم!

داداشی دستمو گرفت: گور باباشون! از اون اول هم نباید پلیس میشدی، دخترا ک نباید پلیس بشن!!!!

هوفی کشیدم: الان وقت این حرفا نیس که!!

مامانم گفت: شوهرت کجاست؟

اب دهنم رو به زور قورت دادم: ...سرکار!

مامان اخم کرد: شغلش چیه نگفتی؟

زمزمه کردم: خب...شغلش...

چی بگم اخهه؟؟؟ درد نگیری تهیونگ ک هیچی از خودت بهم نمیگی

یهو گفتم: توی شرکت کار کار میکنه اره...!

دعا کردم مامان نپرسه چ شرکتی ک اونم نپرسید.

یکی از دوستام بهم زنگ زد وگفت ک برم پیشش سرکار، اگه خوشم اومد با رئیسش صحبت کنم.

وقتی رفتم اونجا فهمیدم ک دوستم توی یک رستوران بزرگ کار میکنه!

رفتم پیش دوستم و با همکار هاش سریع اشنا شدم. موقع استراحتشون که شد...

دوستم: راستی ا. ت! ازدواج کردی؟؟

لبخند زدم: اره!!

دوستم: با کی؟

خندیدم: نمیشناسی که!!

یکی از دخترا گفت: چجوری ادمیه خب؟؟

گفتم: خب اومم... خیلی خیلی پولداره و خیلی جذاب و خوشگله... اخلاقشم...خوبه! ولی زودعصبی میشه و غیرتیه!

یکی دیگه از دخترا گفت: مهمتر از اینا...دوستت داره!؟

ناراحت سرمو انداختم پایین: ازدواجمون اجباری بوده...!

دوستم با ناراحتی گفت: اوه عیبی نداره😮😔

دختره گفت: اگ مثل رمان ها عاشق هم بشید عالی میشه!!

پوزخند زدم: من ک دوسش دارم...ولی اونو... بعید میدونم:) 💔

دختره بقلم کرد: ای بابا، شرمندم ک پرسیدم اصن نمیدونستم اینطوریه ببخشید عزیزم😥

لبخند تلخی زدم: ن مشکلی نیست

شب برگشتم خونه...هنوزم هیچکس خونه نبود.

#تهیونگ

جونگکوک پشت تلفن گفت: اونا هدفشون امشب خونته!

نیشخند زدم: امشب نمیرم خونه!

جونگکوک نفس راحتی کشید: هوففف، اون وحشیا هرکی جلوشون ب تو مربوط باشه رو میکشن!...

سرتکون دادمـ... وایسا ببینم... هرکی... جلوشون باشه...که به من مربوط باشه...!؟؟؟

ا. تتتت!؟؟؟

سریع داد زدم: نه نمیشه!!! من میرم خونه!!

جونگکوک داد زدد: نههه نرووو چرا میخوای بری!؟؟؟ اونا میکشنت! خونه یعنی تله!!!!

با عصبانیت گفتم: ا. ت! ا. ت خونه س!

جونگکوک پوزخند زد: ا. ت کیه دیگه!؟

_زنمه!!! اونا میکشنش!!!

جونگکوک با تعجب داد زد: تو زن گرفتی!؟ از کی تا حالا تو عاشق کسـ...

نزاشتم ادامه بده و سریع قطع کردم.

سوار ماشین شدم و روندم سمت خونه...

کشته میشم؟؟ احتمالا!چون هیچکدوم از اعضای مافیاییم امشب نیستن! همشون درحال انجام عملیاتن! اونا میدونستن که روش من اینه ک همراه بقیه اعضا ب عملیات نمیرم! ب خاطر همین ب خونه حمله کردن.

حالا میرم خونه...نمیزارم کوچکترین آسیبی به ا. ت برسونن!
دیدگاه ها (۹)

روبی قشنگممم تولدت مبارک زیبا🥹😍♥ایشالله هزار ساله بشی قشنگم😍...

اونوقت بازم میگین من گناه ندارم؟ 😔💔من ب اکانه توی بچگی بی اح...

فالو نشه؟؟ 🥹❤

فالو نشه؟؟ 🥹❤

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۸

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط